هاشم بنده حقیر از علاقمندان هنر زیبای خوشنویسی هستم. مدتی در این رشته کار کرده ام ... هر چند خطم خیلی زیبا نیست ولی از من بد خط تر هم پیدا می شود:) خوشنویسی را با آغاز طلبگی شروع کردم،(سال 1370) حوزه علمیه قزوین، استادم آقای رضا شیخ محمدی بود، بعد خط را کنار گذاشتم و ادامه ندادم تا سالهای 81 و 85(حدود این سالها بود) که مدام به کلاس انجمن خوشنویسان قزوین رفتم و مدرکها را یکی پس از دیگری گرفتم و در ممتاز فقط نستعلیقم ماند که دیگر نتوانستم کلاس برم و تمرینم کم شد و از آن تاریخ به بعد چند بار امتحان دادم که قبول نشدم و امیدوارم در امتحان آتی قبول شوم و خدمتگذاری برای علاقمندان این هنر ارزشمند باشم. وبلاگ خوشنویسی ایران برای انتشار آثار خوشنویسی بزرگان خط و دست نوشته های این جانب است. در حال حاضر در دوره ممتاز کار می کنم و فقط نستعلیق ممتازم باقی مانده تا تکمیل شود.
متن ایشان در کنار این خط: به خاطر دارم موقع نوشتن این اثر در پاییز سال 82 حس خوبی داشتم ... آن موقعها هنوز به قالب قصارمشق دست نیافته بودم و برای فضاسازی سیاهمشق طرح و برنامهء خاصّی نداشتم. با این حال شماری از پیگیران احوال هنری من، اصرار دارند که برای خطوط گذشتهء من ارزش و اعتبار بیشتری قائل شوند و من گاه حس میکنم شاید این امر ریشه در حسّ نوستالژی دارد. اگر چنین باشد غمی نیست. چون با فاصلهگیری زمانی از آثاری که در مقطع حاضر در حال تولیدش هستم، این آثار مدافعان خود را خواهد یافت و در آن زمان یا دیگر من نیستم یا دیگر به شیوهء کنونی نمینویسم یا نمیتوانم بنویسم. انگار باید بپذیریم که مردهپرستی در این دیار عادت شده است و من میافزایم حتی پرستش دورههای مُرده و سپریشدهء یک هنرمند.