سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 


بارالها! دوستی ات را محبوب ترین چیزها برایم قرار ده، ترس از خودت را ترس آورترین چیزها نزدم قرار ده وبا شوق به دیدارت، نیازهای دنیایی را از من بِبُر . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

جام بلا

بلا

جام بلا

هر که در این بزم مقرب تر است

جــــام بلا بیشـــترش می دهــند

اوائل طلبگیم بود که چند دوست غیر طلبه (نوجوان)داشتیم که میومدند حوزه پیش ما، با هم مسجد و تفریح می رفتیم.

بهشون قرآن و مسائل اخلاقی یاد می دادیم .

یکیشون که باباش توی دانشگاه علوم پزشکی کار می کرد، از اومدنش به حوزه و رفت و آمدش با ما خوشش نمیومد.

اون بنده خدا نرمی استخوان داشت و هر چند وقت پاش به بهانه ای می شکست.

تو یکی از این اتفاق ها من این شعر رو براش نوشتم و تابلو کردم(البته خطّم مثل الان خیلی خوب نبود) و بهش دادم.

حتی به بیمارستان برای ملاقاتش رفتم.

از قضا کتابی(اخلاقی) براش بردم که بخونه تا حوصلش سر نره، و یک خط تمرینی داخلش بود که برای نشونه گذاشته بودم.

محتوای خط عاشقانه بود و پدرش تا اونو دیده بود، ما رو از ادامه ی رفاقت منع کرد.

البته شاید خیرش تو اون کار بود.

شاید هم پدرش مانع سعادت و هدایت بچه اش شد.

نمی دونم چه کینه ای از حوزه و طلبه ها داشت.

در هر صورت هنوز فکر اون پسر هستم و نگرانشم... نمی دونم الان کجاست و چی می کنه؟ زنده است یا مرده؟ و....

حالا شده قصه ی ما.

من که آدم خوبی نیستم ولی خدا داره منو امتحان می کنه.

بجای من، پسرم مریض شده و داره درد دارو و درمان رو می کشه.

راضی هستم به رضای خدا.

ازش می خوام کمکم کنه که تو این امتحان سر بلند بیرون بیام و پسرم هر چه زودتر خوب بشه.

ایشالا

اینم ترکیب جدیدتر

خط



کلمات کلیدی : درد، دارو، درمان، بلا، پسر

:: برچسب‌ها:

نویسنده : هاشم
تاریخ : 92/6/6:: 2:34 صبح